شاید فردا

به وبلاگ من خوش اومدید

شاید فردا

به وبلاگ من خوش اومدید

بیکار بی عار میچرخم

سلامی مجدد چو گرمی آفتاب!حالتون خوبه؟ دماغتون چاغه؟به مامان بابا کمک میکنین یا نه؟آفرین به شما بچه هایه خوب که همیشه به مامان باباهایه مهربون و دوس داشتنی تون احترام میزارین!

دیگه بیشتر از این نمیتونم چرت و پرت بگم شرمنده. خوب جدا از شوخی چیکارا میکنین؟من کلا دیدم خیلی وقته هیچ پستی نذاشتم گفتم برایه این که بیشتر  در فراغه من نسوزید بیام یه چیز بگم.گفتم بیام همین طوری چند تا پ.ن.پ بنویسم شاد شیم.به هر حال اگه تکراری بود شما به بزرگی خودتون ببخشید نبخشیدینن به درک میخواستین کم الاف باشین تو اینترنت!

سوار تاکسی شدم. یارو صدای ضبطشو تا ته زیاد کرده بود. میگم میشه صدای ضبطتونو کم کنید؟ میگه اذییتتون میکنه؟!
پـَـَـ نــه پـَـَــــ گفتم کم کنی این یه تیکشو من بخونم ببینی صدای کدوممون بهتره


رفتم دستشویی عمومی در میزنم میگم یکم سریع تر. میگه شمام دستشویی داری؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم ببینم شما کم و کسری نداری ؟!


رفتم دنبال دوستم، زنگ خونه رو زدم میگم منتظرم، میگه بیام پایین؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ بیا بالا پشت بوم، با هلیکوپتر اومدم


با دوستم رفته بودیم استخر غریق نجات اومده میگه میخوایین شنا کنین؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدیم تو آب حل بشیم به عنوان املاح معدنی مردم استفاده کنن


سوسکه را کشتم جنازشو ورداشتم ببرم بندازم بیرون. همسرم بین راه نگاه میکنه میگه کشتیش؟
میگم : پـَـَـ نــه پـَـَــــ تو دستشویی خوابش برده بود دارم میبرمش تو رختخوابش بخو ابه


سر کلاس آیین نامه رانندگی پلیسه یه تابلو را از من پرسیده. میگم عبور دوچرخه ممنوع. میگه این دوچرخه است؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَـــ تانکه. میگه پـَـَـ نــه پـَـَـــ و مرض! هنوز فرق دوچرخه با موتورگازی را نمیدونی؟


با دوستم رفتیم دکتر زیبایی ، منشیه میگه می خوای دماغتو کوچیک کنی؟
منم گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم بکوبم ۴ طبقه بسازم!!!


تو کلاس دستمو بالا گرفتم……استاد میگه شما سوال داری؟؟؟
میگم پَــ نَــ پَــ تف زدم سره انگشتم دارم جهت بادو تعیین میکنم !


دارم تراکِت پخش می کنم تو خونه ی مردم ، بعد یه زنه اومده میگه آقا شما تراکت پخش می کنید؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ !! نقاشی کشیدم دارم میندازم خونه مردم ، با اس ام اس بهم نمره بدن !

 

تو پارک به یارو میگم آقا فندک داری میگه میخای سیگار روشن کنی،پ نه پ میخوام شمع وجودت رو روشن کنم،میگه پ نه وپ ومرض روزه خواری میکنی من مامور منکراتم بیا برو تو ماشین،رفتم تو یکی دیگه هم گرفته بودن بهش میگم میبرنمون بازداشت ،میگه پ نه پ میبرن قهوه خونه آخه بعد سیگار چایی میچسبه

 

تو بانک واسه یه پیرزنه داشتم فیش پر میکردم ازش میپرسم شماره تلفن؟ میگه :می خوای تو فیش بنویسی؟
نه پس؛ می خوام باهات شبا تلفنی صحبت کنم

 

 لپ تاپم رو بردم نمایندگیش، می گم ضربه خورده کار نمی کنه، یارو میگه ضربه فیزیکی؟!!
پـــ نه پـــ ، یکم بی محلی کردم، ضربه روحـــی خورده.

 

 دارم چایی می خورم داغ بود سوختم داداشم می پرسه سوختی؟
 
می گم پـــ نه پـــ رفتم مرحله بعد!!!

 

تو توالت بودم و تو حال خودم … یک هو یکی محکم زد به در … گفتم بله … ؟

دیدم داداشمه میگه اه تو اونجایی !؟!؟! گفتم پـ نـ پـ این صدای منشی توالته !!!

لطفا بعد از شنیدن بوق بفرمایین داخل !

 

توی صف دستشویی ایستاده بودم یارو اومده میگه : همه دستشویی ها پره ؟؟؟ میگم : پـَـ نـَـ پـَـ ما اینجا ایستادیم تا آستانه تحملمون رو بسنجیم !

 

رفتم سرِ خاکِ مادربزرگم دارم با یه تیکه سنگ کوچولو میزنم به سنگِ قبرش، خانومه اومده میگه میخواى فاتحه بخونى؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ کلید نیاوردم،موندم پشتِ در،منتظرم درُ باز کنه!!



رفتم خاستگاری میرم تو اتاق که با دختره خصوصی صحبت کنم دختره میگه میخای باهام ازدواج کنی میگم پـَـــ نــه پـَـــ اومدم بگم چه سیبیلای نازی داری مواظبشون باش



داریم راه میریم با دوستام پام پیچ خورده، خوردم زمین میگه کمک می‌خوای؟ میگم: پـَـــ نــه پـَـــ شماها خودتونو نجات بدین من اینجا میمونم مقاومت می‌کنم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد