شاید فردا

به وبلاگ من خوش اومدید

شاید فردا

به وبلاگ من خوش اومدید

تصادف...

فکر می کنم داستان قدیمی باشه ولی جالب حتما بخونیدش ضرر نمی کنید در ضمن اگه یه نظرییم بدین به جایی بر نمی خوره.

یک روز یک زن و مرد ماشینشون با هم تصادف ناجوری می کنه. بطوریکه ماشین هردوشون بشدت آسیب میبینه. ولی هردوشون بطرز معجزه آسایی جون سالم بدر می برن.

وقتی که هر دو از ماشینشون که حالا تبدیل به آهن قراضه شده بیرون میان، رانندهء خانم بر میگرده میگه:


آه چه جالب شما مرد هستید!…. ببینید چه به روز ماشینامون اومده! همه چیز داغون شده ولی ما سالم هستیم! این باید نشونه ای از طرف خدا باشه که اینطوری با هم ملاقات کنیم و ارتباط مشترکی رو با صلح و صفا آغاز کنیم!

مرد با هیجان پاسخ میگه:

اوه … “بله کاملا” …با شما موافقم این باید نشونه ای از طرف خدا باشه!

بعد اون خانم زیبا ادامه می ده و می گه:

ببین یک معجزه دیگه! ماشین من کاملن داغون شده ولی این شیشه مشروب سالمه. مطمئنن خدا خواسته که این شیشه مشروب سالم بمونه تا ما این تصادف خوش یمن که می تونه شروع جریانات خیلی جالبی باشه رو جشن بگیریم!

و بعد خانم زیبا با لوندی بطری رو به مرد میده.

مرد سرش رو به علامت تصدیق تکان میده و در حالیکه زیر چشمی اندام خانم زیبا رو دید می زنه درب بطری رو باز می کنه و نصف شیشه مشروب رو می نوشه و بطری رو برمی گردونه به زن.

زن درب بطری رو می بنده و شیشه رو برمی گردونه به مرد.

مرد می گه شما نمی نوشید؟!

زن لبخند شیطنت آمیزی می زنه در جواب می گه:

- نه عزیزم ، فکر می کنم الان بهتره منتظر پلیس باشیم !!!

نظرات 2 + ارسال نظر
شهروند ایرانی دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 09:08 ب.ظ

پلید!!

جان؟؟ منو میگین؟؟

Fateme پنج‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 02:44 ب.ظ http://arambekhab.blogsky .com

Avazi...!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد